پارت نود و چهارم

زمان ارسال : ۹۷ روز پیش



قانع نشده بودم اما مجال نداد، اخم کرد و گفت:

- زودتر برو تو. خوشم نمی‌آد دروهمسایه اینجا ببیننت.


در را باز و با چشم به حیاط اشاره کرد.


لب‌هایم را روی هم فشار دادم. با شناختی که در این چند روز از ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید